کد مطلب:224091 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:121

توشیح حضرت ثامن الائمه بر پشت عهدنامه
در پشت عهدنامه فوق الذكر به خط مبارك حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام شرحی مرقوم رفته كه ترجمه آن از این قرار است:

بسم الله الرحمن الرحیم

ستایش خدای راست كه به جا آورنده و كننده ی هر كار است و هر آنچه را كه خواهد چیزی جلوی حكم او را نگیرد و به تأخیر نیندازد و قضای او را مانع نباشد و بر نگرداند. می داند خیانت دیده گان و دزدی نظرها را و داناست بدان چه در كانون سینه ها است و اسراری كه دلها آن را پوشیده و پنهان می دارد و درود بر فرستاده و رسول وی محمد خاتم پیغمبران و آل او كه پاكان و پاكیزگانند من كه علی بن موسی الرضا بن جعفرم می گویم امیرالمؤمنین كه خدا او را در استواری كار كمك و دستیار باشد و به راه خیر و ارشادش موفق دارد، شناخت از حق ما آنچه را كه دیگران نشناختند و پیوند خویشاوندانی و ارحامی كه بریده شده بود دوباره بهم پیوست و دلهائی را كه بیمناك و هراسناك شده بود دیگر بار آسودگی و آرامش داد بلكه آنها را از مرده گی زنده گردانید در حالتی كه تلف و هلاك شده بودند و بی نیاز و توانگر نموده بود هنگامی كه ناتوان و نیازمند بودند و در این كار رضای خدای و خشنودی پروردگار عالمیان را اراده نموده و پاداش و مزدی از غیر از او نخواست و به زودی خدا شكر گذار را جزا و پاداش خوب دهد و عاقبت نیكوكاران را بیهوده و ضایع نگرداند و او در حقیقت ولایتعهد و امارت كبری را درباره من برقرار نمود كه اگر من بعد از او زنده بمانم عهده دار این امر بزرگ باشم. در این صورت پس هر كس باز كند گرهی را كه خدا امر به بستن آن نموده یا پاره كند رشته ای را كه خدا دوست دار پیوند و تحكیم آن است در حقیقت حرمت حریم خدا و هتك آن را مباح شمرده و حرام او را حلال گردانیده و بدین كار حرمت امام را برده و پرده احترام اسلام را درانیده گذشته از پیشینیان (با جد پیشینم علی علیه السلام) بدین گونه گذراندند و بر آنچه از نوشته ها كه از دست ایشان در رفته و صادر شده بود صبر و شكیبائی نمودند و دیگر متعرض خصومت و تصمیمات آنان و زیانكاریها شدند و این برای ترس و بیم بود كه بر پراكندگی امر دین و بهم خوردن رشته كار مسلمین داشتند و برای نزدیكی مردم به عصر جاهلیت بود كه



[ صفحه 517]



آنها مترصد بهانه و فرصتی بودند كه از موقع استفاده كنند و چشم به راه مرد خدائی بودند كه پیش بیاید و بسوی آن بشتابد و در آن پیشدستی كنند.

برنامه دولت رضوی

من اكنون خدا را گواه می گیریم كه اگر مرا زمامدار امور مسلمین نمود و كار خلافت را برای من مسلم كرد رفتار من در میان آنها به همگی و عموم درباره بنی عباس به ویژه و خصوص عمل بفرمانبرداری خدا و اطاعت رسول او باشد كه هیچ خون محترمی را نریزم و هیچ ناموسی را بناروائی ندهم و مباح ننمایم و مالی حلال نشمرم مگر آنكه حدود خدا ریختن آنرا روا و مقررات الهی آن مال را مباح نموده باشد و به اندازه وسع و طاقت در انتخاب اشخاص كافی و كاردان بكوشم و بدین مقررات بر خودم عهد و پیمان مؤكدی قرار دادم كه بدان رفتار نموده خود را نزد خدا از آن مسئول می شمارم زیرا كه خدای عزوجل فرماید: (و اوفوا بالعهد ان العهد كان مسئولا) وفا كنید به عهدی كه می بندید زیرا آن عهد چیزی است بازخواست شدنی و شما در حدود آن مسئولید و اگر من چیز تازه ای بر آن افزودم یا بدعتی در دین گذاشتم یا امری را تغییر دادم یا حكمی را تبدیل نمودم آنوقت برای تغییر و تبدیل شایسته و سزاوار به مجازات و عقوبت خواهم بود و به پاداش و مجازات خود اعتراف دارم و به خدا پناه می برم از خشم و غضب او و از خدا خواهم كه توفیق طاعت دهد و با نهایت میل و رغبت به سوی او می روم كه بین من و معصیت خود حائل شود و در ضمن این كار را به سلامتی و عافیت عمومی برای من و همه مسلمین خاتمه دهد و لیكن جامعه و جفر بضد و خلاف این دلالت دارند و این كار نشدنی است «و ما ادری ما یفعل بی و لا بكم ان الحكم الا لله یقضی بالحق و هو خیرا الفاصین» و من نمی دانم بسر من و شما چه خواهد آمد و پایان كار من و شما چه بشود و حكم و فرمان به دست خدا است و بس خدا حكم به حق خواهد نمود و او است بهترین جدا كننده بین حق و باطل.

لیكن من اكنون برای اطاعات و امتثال امر امیرالمؤمنین این تكلیف را پذیرفتم و «رضای او را بر رضا و میل قبلی خود برگزیدم» امید است كه خدا من و او را نگاهداری فرماید و خدای تعالی را در اینها كه نوشته ام بر خودم گواه می گیرم و كفی بالله شهیدا و خدا از برای گواهی بس است.

نوشتم من به خط خودم در حضور امیرالمؤمنین كه خدایش پاینده به دارد و در حضور هیئت دولت او و فضل بن سهل و سهل بن فضل و یحیی بن اكثم و عبدالله بن طاهر و شمامة بن اشرس و بشر بن معتمر و حماد بن نعمان در ماه رمضان سال 201. [1] .



[ صفحه 518]



آنگاه حضرت این خطبه را ایراد فرمودند كه حفظ دین مقدس اسلام ایجاب می كرد كه من ولایتعهدی با شرایط آن قبول كنم!!


[1] عيون اخبار الرضا ص 282.